جایی برای آرامش...

جایی برای آرامش من ، تو و شاید ما!

جایی برای آرامش...

جایی برای آرامش من ، تو و شاید ما!

چکاوک ...

کجای این جنگل شب پنهون میشی خورشیدکم


پشت کدوم سد سکوت پرمیکشی چکاوکم


چرا به من شک میکنی من که منم برای تو


لبریزم از عشق تو وسرشارم از هوای تو


دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو


پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق هقمو


چکاوک اسم آهنگی از داریوش


که منو میبره به خاطرات خیلی خوبی که با عموم داشتم


شاید این تنها چیزی باشه که ازش برام مونده ، خاطرات


خیلی دوست داشتم بیشتر از این بین ما میموند ، ولی ...


امشب خیلی دلم براش تنگ شده بود


خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرش رو کنید


خیلی بهش نیاز دارم


ای کاش بیشتر قدرش رو میدونستم ، ولی حیف ، دیر دارم میفهمم


ای کاش الان زنده بود و بهش میگفتم ، خیلی دوستت دارم ....

نظرات 3 + ارسال نظر
میترا شنبه 6 آذر 1389 ساعت 01:21 ق.ظ

ای کاش قدر آدمارو تا وقتی زنده بودن میدونستیم،

در حیرتم از مرام این مردم پست
این قافله زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت ببرندش به جفا
تا مرد به عزت ببرندش سر و دست

منم آرزومه فقط یه باره دیگه مادربزرگمو ببینم و بغلش کنم. شبه قبل از فوتش رفته بود خونه بچه هاش و با همه خداحافظی کرده بود. انگار بهش الهام شده بود که داره میره. همیشه از مردن میترسید.


ویس پنج‌شنبه 18 آذر 1389 ساعت 11:36 ب.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

مرگ همیشه بی دعوت میاد.وقتی انتظارشو نداری..ونترسیم از مرگ،وبدانیم اگر مرگ نبود دست ما درپی چیزی می گشت./خواهرم به علت سرطان رفت.ما قدرشو خیلی می دونستیم،نازش راهم خیلی می کشیدیم ،او در آغوش ما رفت.منظورم اینه که چه قدر بدونی چه نه!وقتی مرگ بیاد ،می بره و تو میمونی و دلتنگی که چاره ای هم نیست.//اگر دلت خواست سربزن.

مهدی یکشنبه 19 دی 1389 ساعت 12:31 ق.ظ http://dibacheh.blogsky.com

سلام
خوبه خوشم اومد
اتفاقا سر شب به یاد فرهاد بودم
یه سر به من بزن
من هم یه شعر از داریوش دارم تو وبلاگم
خدانگهدار
در ضمن فونتت رو عوض کنی بهتره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد